ویلیام جیمز مردی را توصیف میکند که این تجربه را با گاز خندهآور دریافت میکرد؛ هرگاه تحت اثر گاز خندهآور بود راز عالم را میدانست، اما وقتی از آن حالت خارج میشد، آن را فراموش میکرد. درنهایت، با تلاش فراوان، آن راز را پیش از اینکه بینشش از بین برود یادداشت کرد. هنگامی که بهطور کامل به حالت عادی بازگشت، با شتاب سراغ چیزی که نوشته بود رفت. این بود:
یک دختر خوب به نام وستاانتشارات کتاب وستا,کتاب,...
نویسنده : وستا بازدید : 1703 تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1398 ساعت: 13:30